جانی بچه افسرده است زیرا مدلش از او جدا شده است. نامادری اش ریشل رایان متوجه می شود که محل زندگی یک آشفته است. با نگرانی از اینکه این بچه از پسر خوانده اش می پرسد چه مشکلی دارد؟ جانی تنهاست. ریشل می داند که بهترین راه برای بدست آوردن رابطه پس از جدایی ، دوست داشتن اخیر است. چه کسی بهتر از او این کار را انجام می دهد. زیر شرطی که راز کوچک آنهاست. او بزرگترین بچه های کامل خود را آزاد می کند. جانی مستقیماً وارد می شود تا تمام سپرهای خود را پرستش کند. او نعوظ بزرگ او را می بیند. او شروع به مکیدن آب میوه بلندش می کند. او می تواند کمک کند اما سوار بر سکس زوری داستانی جک او شود. او نمی تواند بدون پسرخوانده اش زندگی کند. آن مرد تمام صورتش را تکان می دهد