پریسلی هارت و سکس زوری با بابا جانی قلعه در دوست داغ همسرم
جانی ناخواسته در حمام هایی که دوست همسرش پرسیلی هارت در حال دوش گرفتن است قدم می زند. پس از عذرخواهی و خندیدن ، پریسلی به جانی می گوید که این پسر باید او را به فرودگاه ببرد زیرا همسرش هیچ وقت پیام را به او منتقل نکرده است. این دو باید در مورد دیدار مجدد کودک صحبت کنند ، که منجر به این می شود که پریسلی اعتراف کند که همسر جانی در روز او را از او "دزدیده" کرده است. او برای او بسیار مرطوب و هیجان زده است - و به راحتی برهنه - که او را در همان زمان در حمام در حالی که همسرش سر کار است اغوا می کند. او بزرگترین جوک سختی را که همیشه می خواست دریافت می کند ، و جانی سکس زوری با بابا می تواند بیلی بونگ های طبیعی را در خود بلعیده و به گل خیس صورتی خیس دوست سکسی همسرش برسد!