همسر جانی آنقدر بر تمیز کردن محل زندگی خود تمرکز کرده است و چشم های سرگردان همسرش را نادیده گرفته است ، او هیچ وقت حتی متوجه طرز برخورد شوهرش و احساس خدمتکار بودنش نمی شود. وروکا به هیچ وجه ناراحت نمی شود ، در واقع همیشه برای او یک چرخش عظیم بوده است که احساس می کند دستانش در حال فشردن مارانگوهایش هستند و در حالی که او پنجره ها را تمیز می کند سوراخ الاغ خود را تمیز می کند. در حالی که جانی در مورد تجارت صحبت می کرد ، وروکا به طعمه بزرگ جنی اشاره کرد ، زبانش را به پایین تکان داد و مکید محکم ، زیرا او مرطوب ترین لذت شلخته شلخته را به او می داد. بعداً ، وقتی این چاب متوجه شد که او کف آشپزخانه را تمیز می کند ، جانی آن را مستقیماً به او وارد کرد ، و سبک سگ خود را درست همانجا میخکوب کرد و یک زن فاحشه هوس انگیز را کتک زد و شصت و نه سکس زوری جلوی شوهر نفر را لرزاند.