Jmac برای خریدن یک غنیمت به مسافرت رفته بود که این پسر از راه دور چارلی را جاسوسی کرد. او غلتید و این نوزاد در مورد نحوه تبعیض در مصاحبه ای به خاطر خالکوبی هایش شروع به صحبت کرد. جماک داستانسکسی زوری او را آرام کرد و متوجه شد که او به نوعی نیاز دارد ، پس از این که از مصاحبه شغلی ناراحت شد ، او یک جفت دلار به او پیشنهاد داد تا با هم صحبت کنند و صحبت کنند. در وضعیت ناراحت کننده و بیکار فعلی او ، طول نمی کشید تا jmac از او پذیرایی کند تا برای مقدار بیشتری لباس بپوشد و سرانجام به او خدمات شفاهی بدهد ، زیرا آنها به یک متل سوار می شوند. یک بار آنها باید اتاق را وارد چارلی کنند تا این پول را بدست آورند ، زیرا او در این مدت او را مکیده و خراب کرده بود. Jmac خوشبختانه یک مشت پول نقد و یک حفره صورت را پر کرد.