جماک در حال قایقرانی در ساحل بود و قرمز قرمز وحشی را دید که تنها در روز ولنتاین نشسته بود. معلوم شد ، این کودک دوست پسر خود را در حال تقلب گرفته است و فکر می کند ساحل ذهن او را از همه چیز دور می کند. خیلی راحت تر از این دریافت نکرد. Jmac راه خود را هموار کرد ، مقداری پول جریمه کرد و خیلی زود 2 نفر سوار ماشین او شدند. برنامه این بود که یک نفر سریع در دستشویی ساحل داشته باشیم ، اما جمعیت زیادی آنها را به یک پارک محلی منتقل کردند. حتی یک لذت شفاهی در ماشین قطع شد و آنها مجبور شدند مکانی خلوت در خارج از منزل پیدا کنند. همانطور که آنها به نقطه رسیدند ، نمایشگاه گرایی به سرعت فاحش و عظیم شد. مقدار کمی بیشتر مکنده میله ، برخی سگی ، برخی سوار و مایل به قرمز مچ پای او را به گوش می کوبید. این دو حیوانات داخلی خود را رها کردند تا اینکه jmac خاطرات سکس زوری جریان مداوم تقدیر را در صورت قرمز مایل به قرمز آزاد کرد.