Jmac از طرف متحد خود Callie تماس گرفت که در محله غلتک می زد. این پسر رفت و او را برداشت و این بچه خیلی وحشی به نظر می رسید. کالی گفت که دوست پسرش تمام آخر هفته بدون شهر بود و او مایل بود سکس زوری پسر او را خراب کند. کالي در صندلي عقب نشست و با خواهران اشاره گر و سرزمين نازش jmac را اذيت کرد. یک بار که آنها به محل اقامت بازگشتند ، او با پیراهن زیرین خود دور رفت و دور گردنی سکسی خود را نشان داد. کالي پاهايش را باز کرده و گربه اش را با تيغه هاي غلتک و همه چيز به هم مي زنند. اشعار معنی: او مکیده و لعنتی thatsllonggood کالي سوار آن دستگیره شد ، در حاليکه وازوي آبدارش به اطراف پرتاب مي شد. او بیدمشک چکه کرده اش را کوبید و آب مردی به سرش زد.