جسا با همسر وان از محل زندگی آنها تماس می گیرد زیرا او درب خانه را پاسخ نمی دهد. جسا برای برداشتن برخی اسناد برای کار آنجا است ، اما همسرش هنوز سر کار است. او به جسا می گوید که ون در خانه است و باید عقب را کوس زوری بررسی کند. ون در مورد لباس پوشیدن خود اظهار نظر می کند زیرا این پسر می تواند نوک سینه هایش را در سراسر پیراهن خود تماشا کند. او به وان می گوید آنچه او پوشیده بهتر از این نیست زیرا او می تواند شلوار کوتاه خود را از طریق شورتش ببیند! وان سعی می کند جایی را که می رود متوقف کند اما به همین ترتیب دیر شده است! جسا به وان می گوید خجالتی نباشید ، سپس او را می بوسد و به او می گوید که یک کار شفاهی کوچک هیچ وقت به کسی صدمه نمی زند ، زیرا او نمی تواند منتظر بماند تا بزرگترین دیک او در گلو باشد!