جنا ثروتمند است و بسیار بدخواه است. با وجود همه انواع همسرش ، او حوصله مرگ را دارد. نگاه کردن به خدمتکارش کریسی باعث می شود شک نداشته باشد که ممکن است راهی برای سرگرم کردن خود برای آن روز پیدا کرده باشد. او با استفاده از موقعیت خود به نفع خود ، کریسی را به اسباب بازی کوچک خود تبدیل می کند. او با یک رقص دور دامن او را اذیت می کند و بیلی بونگ های شگفت انگیز او را دور می زند. وقتی پلیس می آید و از شکایت سر و صدا سوال می کند ، ممکن است کریسی توسط زنگ نجات یابد. اما آن مرد خود سکس زوری با دختر را با دلسوزی جنا دید و خیلی زود به اندازه کافی در یک سه نفره در اواسط بعد از ظهر مشغول شد.