جنا کارهای مهمی داشت و ماشینش بدون گاز کار می کرد. خربزه های غول پیکر و بزرگترین الاغ او به طرز شگفت انگیزی وحشی در آن مینی پیراهن تنومند به نظر می رسید. آن بچه تا زمانی که وودو با موتورسیکلتش آمد و او را متقاعد کرد که او را سوار خانه کند ، تحت نظر قرار گرفت. یک بار آنها به جای او رفتند ، او وقت اضافی داشت و وودو این پیام را دریافت کرد. آن مرد سرتاسر این کوزه های بزرگ بود و لباس هایش را سکس با دختر زوری در می آورد تا به آن بچه های بزرگ ضربه بزند. او دیک او را مکید و از این بچه های بزرگ استفاده کرد تا او را لعنتی کند. او الاغ عظیم خود را پیش از آنکه روی خروس بپرد تکان داد. او با خروس های بزرگ و الاغ سنگینش بالا و پایین می پرید و روی خروس می رفت. او به تمام صورت و جوانان خود آب میوه می داد.