جیمز این دختر زیبا و باورنکردنی زیبا لاتین ، شای ، را داشت که آن پسر دائماً با او معاشقه می کرد و تصمیم گرفت برای آخرین بار به ملاقات او در محل کارش برود و قرارداد را امضا کند. او با زبان اسپانیایی 101 خود بالا رفت و سرانجام برای انجام امتحان قدیمی کالج ، بسیار تند شد. درست وقتی که او شروع به لغزش در مورد زبان اسپانیایی وحشتناک خود کرد ، به او اطلاع دهید که این کودک انگلیسی صحبت می کند. آنها این کار را انجام دادند اما او همچنان سخت بازی می کرد کردن زوری مامان و می گفت که چگونه باید مرکز تجاری را ببندد و او وقت کافی برای معاشرت را ندارد. جیمز می دانست که این روز برای او روز کندی است و پیشنهاد داد تا زودتر به او کمک کند تا بتوانند پشت سر او را فریب دهند. من نمی دانم آیا این جبران هزینه ای بوده که رئیسش با او انجام داده است یا جیمز فقط در زمان معاشقه کافی با این دختر بچه قرار گرفته است تا سرانجام او را آنجا و آنجا پیدا کند ، اما به هر دلیلی ، جیمز درب ورودی را قفل کرد و او را برد. به پشت. او از تمام هفته های معاشقه با جیمز برخی از تنش های خشن خود را ایجاد کرده بود و او همه را رها کرد.