جید آسپن و داستان گی زوری تایلر نیکسون در دوست دختر دوست داشتنی دوست دخترم
جید آسپن از زمانی که دوستش آن قسمتی را که آن کودک برای آن تست کرده بود ، احساس ناراحتی می کند. او با دوست پسر دوستش تایلر در این مورد صحبت می کند تا اندکی استرس و تنش را از بین ببرد و وقتی این بچه به او می گوید که اگرچه او این قسمت را به دست نیاورده است ، او فکر می کند که او بسیار زنتر از زنش است ... به خصوص از آنجا که عشق او خربزه ها بسیار بزرگترند! t او تعریف می کند و لبخند را بر روی صورت جید می نشاند و حتی او را مجبور می کند تا پیراهن خود را داستان گی زوری بلند کرده و برازن کند تا تایلر بتواند بر روی بچه های بزرگ عزیز خود غرق شود و به او لعنت کند!