جکی از دستیار خود خواست اتاق را برای کار تزئین کند. آن نوزاد عاشق تزئینات نبود و از نحوه ظاهر شدن همه چیز بسیار عصبانی دانلود سکسی زوری بود. یکبار که دستیار برگشت ، شروع کرد به فریاد زدن روی او. او گفت که تزئینات وحشتناک است و او به او گفت که چگونه می توان آن را تعمیر کرد. این شاگرد در حالی که توضیح می داد چه چیزی می خواهد تغییر کند ، شروع به یادداشت برداری کرد. او در حال نقاشی بزرگترین پنترونهایش هنگام صحبت کردن بود. او به عکس نگاه کرد و فریاد زد که او توجه کند. سرانجام ، او به اندازه کافی صورت خود را در سینه های سنگین خود فرو کرده بود. او حالا توجه کرده بود. او تصمیم گرفت با او کمی شادی داشته باشد. او با انحناهای جذاب و سینه های بزرگش او را اذیت کرد. او لباس زیر گرم زیر لباس خود را نشان داد. او با این بزرگترین کوزه ها به صورتش سیلی زد و روی شیرینی اش پرید. او واژن خود را کتک زد و در تمام آن بچه های بزرگ بدن آب میوه گرفت.