من رفتم تا به تماشای یکی از متحدانش در فروشگاه بدنش بروم و این ناز خلوت آنجا تنها منتظر او بود. آن نوزاد مشغول تعمیر ماشینش بود و منتظر بود تا از ناهار به او برگردد. من او را از طریق تلفن شنیدم که می گفت پول نقد ندارد و نمی داند چگونه قصد دارد پول بدهد. به سکسی خواهر برادر زوری او نزدیک شدم و گفتم اگر او با من معاشقه کند هزینه قبضش را می پردازم. او در مرحله اول بسیار مردد بود و خیلی زود یکبار که این گونه را دید آهنگ خود را تغییر داد. سپس به او گفتم اگر مقدار زیادی پول نقد دارم اگر او بخواهد گول بزند. او یک بار دیگر سریع گفت که هیچ راهی نمی گوید. اما قدرت متقاعد کننده پول نقد به زودی عقاب گشاد و انگشت خود را در دست گرفت. این معشوقه در ادامه به من یک فلتیو فوق العاده خوب و یک سواری لعنتی داد. این مورد را از دست ندهید ، او باعث شد من بار زیادی را تحمل کنم. خیلی داغ !!