هفته آخر بولینگ رفتم ، اما وقتی این زیبایی شیرین را در تعطیلات او دیدم ، حتی به ساختمان نرسیدم. آن نوزاد در بار کار می کرد و به نظر می رسید که او روزهای بدی را گذرانده است. او با صورتحساب های خود مشکل داشت و نیاز به پول نقد داشت. به او گفتم من مقداری پول دارم و می خواهم مبلغی را یکبار با او خرج کنم. او کمی نگرش داشت ، اما این یک بار تغییر کرد و به این معنی بود که او واقعاً به پول احتیاج داشت. وقتی وارد حمام طبقه بالا شدیم ، داستان کاملاً متفاوت بود. پاهایش را پهن کرد و بلافاصله شروع سکس زوری عربی کرد به انگشت گذاشتن. منظور او تجارت بود و ما درست به آن رسیدیم. او یک زن مکنده حرفه ای بود و یک لعنتی. من قطعاً برمی گردم تا از او پرستو بگیرم.