من در شیفت کاری خود در هتل مشغول به کار بودم که متوجه این حرارت فوق العاده وحشی با کت و شلوار محدود شدم. نام او الکسیس بود ، و این بچه گفت که او مصاحبه ای با موقعیت مهمانداری در کافه داشته است. ما برای آن استخدام نمی کردیم ، بنابراین واقعاً مطمئن نبودم که چه کسی این را به او گفته است. در هر صورت ، من قصد نداشتم او را کنار بگذارم. به او گفتم می تواند در یکی از اتاق های هتل منتظر بماند تا رئیس برگردد. پس از آنکه به او مقداری نوع پیشنهاد دادم ، او موافقت کرد تا در اتاق هتل با من منتظر بماند. پس از آنکه مقدار بیشتری پول پیشنهاد شد ، سکسزوری او برهنه ، مادرم را مکید و من آن ربوده شده را کتک زدم. من آب میوه شخصم را در سوراخ صورتش تخلیه کردم ، و او آن را نوشید.