در حال پیاده روی در سراسر پارک بودم سکس دختر زوری که با این رودخانه داغ برخورد کردم. آن نوزاد برای رهایی از استرس در حال پیاده روی بود. او به من توضیح داد که چگونه شغل خود را از دست داده و احتمالاً اخراج می شود. به او گفتم اگر بخواهد معامله کند می توانم به او کمک کنم. اولی ، او برای یک نمونه کوچک به من نشان داد. سپس ، او کمی پول نقد من را مکید. سرانجام ، من مذاکره کردم تا در صندلی عقب کامیون خود قرار بگیرم. من در مدت زمانی که در کامیون من قرار داشت ، موقعیت سگ واژن شاداب او را پیچیدم. او شیر شیرین را در سراسر چهره جذاب خود گرفت.