در حال قدم زدن در خلیج بودم که متوجه شدم این فرشته در ایستگاه اتوبوس نشسته است. نشستم و شروع کردم به صحبت کردن با او. دنی به من توضیح داد که نوزاد منتظر سوار شدن به اتوبوس سکس لز زوری برای گرفتن چک حمایت از فرزند نوزادش است. من به او گفتم می توانم کمک کنم و او را سوار کنم ، اما او در 1 امتناع کرد. پس از کمی متقاعدسازی ، دنی تصمیم خود را تغییر داد و سوار ماشین من شد. من به او نوعي پيشنهاد دادم كه با من همكاري كند ، و او با آن بود. ما به هتل رفتیم و پس از توافق ما ، او فاش شد و این کوزه ها را نشان داد. دنی رامردم را مکید و پیچید. من او را خم کردم و به سبک سگش خشن شدم. سپس صورت شگفت انگیز او را با آبمیوهم براق کردم و پول را به او دادم.