من از شب قبل اسکیت بورد به جایی که کامیون خود را پارک کرده بودم باز می گشتم که دیدم این فرشته مورد حمله برخی آبپاش ها قرار گرفت. من ایستادم تا به او کمک کنم تا کیسه وسایلش را تهیه کند ، قبل از اینکه بارانی ها دوباره از راه برسند. شروع کردیم به صحبت. فهمیدم این بچه در تعطیلات پول زیادی خرج کرده است. من تمام پول خود را به او سکس و تجاوز زوری نشان دادم و از او خواستم که آویزان شود. او بازی را سریع شروع کرد. کمی در حالی که بعداً به خانه من برگشته بودیم ، و من مشغول خوردن آن وازوی غول پیکر او بودم. بتی یک بدنسازی برای کوبیدن واقعی داشت. او آنقدر به پول علاقه داشت که من را برهنه کرد و قبل از اینکه لباسش را بپوشم ، برهنه ام را در سوراخ صورتش قرار داد.