من در حال خرید مبلمان و وسایلی بودم که می توانستند آپارتمان من را مردانه نشان دهند. من یک بار عالی و یک میز بیلیارد عالی پیدا کردم اما باید ببینم آیا در خانه من جا می گیرد یا خیر. آن نوزاد پیشنهاد داد همه چیز را اندازه سکس زوری داعش گیری کند و از محل زندگی من دیدن کند تا مطمئن شود که همه چیز قبل از خرید من مناسب است. او در تعطیلات ناهار آمد و من عثمانی برنزه ام را به او نشان دادم که خوب است. من به او گفتم من نیز فکر می کنم اگر او علاقه مند است از شر آن خلاص شود. او آنقدر آن را دوست داشت و می خواست آن را امتحان کند و ببیند آیا به او علاقه مند خواهد بود یا نه. مطمئناً یک بار او به فیکوس خود دست یافت و من از او جاسوسی کردم و نگاهی بی ارزش به کوچولو تراشیده و تمیز او کردم. او ما را گرفت اما سرانجام اعتراف کرد که مخفیانه می خواهد من با او وارد شوم. در مدت کوتاهی به عنوان او گفت که من می دانستم که من در.