من با عینک تازه ام بازی می کردم و با دوربین ورزشکار وارد آن شدم. متوجه این نازنین شدم که از کنار آب دور شد. این بچه با آن لباس داغ به نظر می رسید و من رفتم تا تحقیق کنم. من شروع به صحبت با او کردم و او به من کوس زوری گفت که نامش آنا لی است و او 18 ساله بود. او گفت که او فقط به اینجا نقل مکان کرده است و تمام پس انداز خود را صرف این کرده است. او به تازگی از شغل خود اخراج شده است و در حال حاضر او به نوعی نیاز دارد. من به او گفتم می توانم در مبادله برخی کالاها به شما کمک کنم. او با من به aboDe بازگشت و در مدت کوتاهی بعد ، او مکنده و لعنتی به pecker من. من او را سوار کردم و با آب duDe من او را لعاب دادم.