ماشینم را پارک می کردم تا به اداره پست بروم که متوجه این فرشته در ناراحتی در تلفن شدم. من از او پرسیدم چه مشکلی دارد و آن بچه توضیح داد که برای وثیقه خواهرش بدون زندان به پول نقد نیاز دارد. من به او گفتم می توانم در مبادله کالاها به او کمک کنم. او از پذیرفتن معامله دریغ نکرد و سوار ماشین من سکس زوری پورن شد. من او را به محل خودم بازگرداندم و او طاقت نیاورد تا از سینه جدا شود و سینه های عزیز و حفره جالب خود را فاش کند. او جک من را مکید و من در حالی که ترک مرطوبش را می کوبیدم ، پاهایش را به عقب خم کردم. وقتی سوپ آبدارش بالا و پایین می رفت سوار خروس من شد. من بیدمشک او را در هم کوبیدم و روی صورت زیبایش را با آب میخچه ام لعاب دادم.