وقتی شرکت من شخصی را فرستاد تا از من س aboutالاتی درباره نحوه خرج کردن نقدینگی شرکت برای مشتریان خاص بپرسد ، من آنقدر شایسته نبودم. فقط خوشحالم که این بچه جوجه دودی بود. این امر حسابرسی را کمی بیشتر مسحور کننده کرد. او گفت که او دارای گواهینامه CPA بوده و اعداد و ارقام دروغ نمی گویند. او ناراحت شد و به من گفت که قصد دارد گزارش بدی درباره من بنویسد که باعث می شود کارم را از دست بدهم. قبل از اینکه او بدون دفتر من به خانه برود ، من پرسیدم آیا می توانم همه کارها را برای او انجام دهم ، بنابراین او برای من نامه نمی نویسد. او همانجا ایستاد و برای دومی فکر کرد. من اصلا منتظر حرف های بعدی او نبودم. او به این نیرو گرفتار شد و از من خواست تا زنانه ام را به او نشان دهم. از آنجا که او بسیار داغ بود ، من دوبار فکر نکردم. او خروس من را گرفت و به من گفت که می خواهد تقدیر کند. روز من در دفتر به سرعت تغییر کرد. بدنش بی سکس زوری عرب عیب و نقص بود. من چند بار به او تقدیر کردم فقط مطمئن شوید که گزارش خوبی نوشته است. او در لحظه ای که بار من را نوشید بسیار گرفتار شد و من به سوراخ صورتش منفجر شدم. من پول بیشتری خرج می کنم ، بنابراین او می تواند سوالات بیشتری از من بپرسد.