من بعد از بازی در shuffleboard با دوستانم احساس درد زرق و برق دار داشتم. بسیار مشتاق است که چگونه شوخی در اطراف می تواند با تنبلی به یک رقابت جدی و همه جانبه با smth در خط تبدیل شود. در این مورد برای یک ناهار پولی بود ، اما نکته مهم واقعی این است که به حقوق خود مباهات کنید. وقتی همه چیز گفته شد و انجام شد ، من پیروز شدم و وقتی برای دیدن پول به Luna رفتم ، در راه بودیم. آن نوزاد با پسرش به دیدار پدرش می رفت و فقط باید چند لحظه برای خودش بدزدد. من او را سرزنش نمی کنم ، یک بچه و یک گرامپا که فقط در همان زمان زندگی خود را گذرانده اند و او فقط آنجا نشسته و ساعت را تماشا می کند. من به او یک فرار واقعی دادم و بعد از اینکه به اندازه کافی راحت بود ، تصمیم گرفت پسرش را با پاپ هایش کنار بگذارد ، در حالی تصاویر سکس زوری که او گلویم را در گلو می اندازد و با من بازی های تند و زننده ای انجام می دهد.