در حال رانندگی بودم که متوجه این مو قرمز سرگرم کننده شدم که در خیابان قدم می زد. پس از یک دقیقه صحبت با او ، من او را به ناهار دعوت کردم و آن نوزاد تصمیم گرفت روی این پیوند ماشین کلیک کند. بعد از کمی متقاعد کردن ، او در حال رانندگی با وانگ من تماس داشت. این باعث شد که سکس زوری مامان او بدبین شود و او شروع به مکیدن جاک من کرد. من در حیاط خلوت جایی را پیدا کردم که می توانستیم به آن احتیاج داشته باشیم. او شروع به بازی با واژن شیرین خود کرد و همچنان خروس من را بلعید و توپ هایم را با زبان گرفت. سپس ، او را خم کردم و بیدمشک شیرینش را پیچیدم. او در حالی که گازوی خوشمزه اش می پرید ، سوار خروس من شد. صورت پر زرق و برقش را با آب میوه مرد کردم.