من روزهای دیگر در حال انجام زایمان های معمولی خود بودم که با یک غذای کوچک تند برخورد کردم. من حدس می زنم این بچه از این که دوست پسرش برای او پیام ارسال کرده و در آنجا نبود خوشحال نبوده است. او من را فریب داد و وارد محل زندگی اش شد. او فقط برای روز ولنتاین 10 کیلو وزن می خواست ، و من به طور اتفاقی در زمان مناسب در خانه مناسب بودم. من منتظر بودم او جعبه های به اصطلاح مورد نیاز خود را بیاورد ، اما او با لباسی ظاهر شد که بدون آن باسنش بیرون زده بود. من کاملاً غافلگیر شده بودم. او مجبور شد راه خود را روی من بگذارد و به من گفت چقدر خوشحال می شود که یک 18 ساله را لعنت کنی. من خیلی سریع انتخابی کردم و این تقریباً عالی ترین انتخاب بود. بدنش کامل بود چشمان آبی وصف ناپذیر او در حالی که به من نگاه می کردند در حالی که لب های سرسبز او روی خروس من پیچیده بودند بسیار سکسی بود. پای کوچک خز پف کرده او آنقدر محکم بود که نزدیک بود بارم را در زمان رکورد منفجر کنم. من صبر کردم تا او نتواند خروس سخت من را به مقدار بیشتری ببرد. من آن گربه تنگ او را با هدیه ولنتاین عشقم پر کردم. فکر می کنم هر روز او را به عنوان بخشی از سکس زوری خواهر برادر مسیر خود اضافه خواهم کرد.