آیوی رز گیر کرده بود و تصمیم گرفت که با هم سکس زوری معلم حرکت کنند. زیپ کت چرمی اش شکسته بود. هر حرکت تپه های بسیار عظیم او را برهنه می کند. حتی اگر آن نوزاد هرگز انگشت شست خود را بالا نگذاشت ، بامبینو نیت او را احساس کرد و متوقف شد. مطمئناً این بچه این نژاد گیر کرده را نجات می دهد و او را به خانه می برد. در حالی که او مشغول تنظیم تلفن او بود ، او به سادگی شلوار بزرگ خود را بیرون آورد و شروع به خودارضایی کرد. او عادت نداشت که در منزل خود عزیزان سینه را کاملاً نشان ندهد. آیوی کمی شوکه شد اما در مورد این وضعیت بسیار زیبا بود. بالاخره او را نجات داد. زمان سپاسگزاری فرا رسیده بود. او به او یک تحریک دهانی جسمانی داد. سپس شروع کرد به زدن روی میز شیشه ای. وقتی سینه هایش روی شیشه فشار می دادند حتی شگفت انگیز به نظر می رسید. آنها به طرف عثمانی رفتند و مقدار بسیار بیشتری را پیچیدند تا زمانی که او روی سینه های شگفت انگیز او آمد.