این شب هالووین است و سکس زوری بکارت کارا لی ، با کت و شلوار کوچک قرمزپوش ، در جستجوی آب نبات است ، آن بچه به خانه نزدیک می شود ، در را می زند ، اما هیچکس جواب نمی دهد ، فقط صدایی ناراحت کننده در آن شنیده می شود. فاصله ، کارا احساس می کند باید بدانید این سر و صدا چیست ، از کجا می آید ، او شروع به راه رفتن به سمت صدایی می کند که بلندتر و بلندتر می شود ، با نزدیک شدن به او ، او می تواند یک شکل مردانه را تماشا کند که چوب را با اره برقی خرد می کند ، کمی آیا می داند ، او وارد قلمرو یکی از تقریباً هر گونه شبح وحشتناک شده است ، نمی تواند انگیزه خود را کنترل کند و به او نزدیک می شود ، او را روی شانه خود لمس می کند و با خشونت این پسر سرش را به سمت او می چرخاند ، او ماسک هاکی می پوشد ، او فریاد می زند ، او به او حمله می کند و سرش را پاره می کند ، او موفق به فرار می شود اما او شروع به تعقیب او می کند تا زمانی که او به زمین می افتد و سقوط می کند ، او می خواهد زندگی او را نجات دهد ، بنابراین تنها گزینه او تسلیم شدن در برابر خواسته های تندش است.