روز تولد غنی بود. بنابراین من او را کمی عجیب و غریب دیدم. اما مجبور شدم به او اجازه دهم در غیر این صورت در مورد خنده و شوخی فکر کند ، بچه ها می دانید که من چگونه کار می کنم. بنابراین من او را وادار کردم تا به محل اقامت پسرانم برود و فقط وقت خود را از دست بدهد. صرفاً mychap نبود ، اما یکی از داغترین و شیک ترین مادران تاریخ بود! من او را بیرون آمدم و این چاب در ناباوری کامل بود. این نوزاد با نام شای شناخته شد و قصد داشت دنیای ثروتمندان را تکان دهد. او کاملاً غافلگیر شده بود و نمی توانست شک کند که من عکس سوپر زوری او را به عنوان برده جنسی برای هدیه تولدش انتخاب کردم. او می دانست که چگونه کار می کند و قطعاً ارزش هر پنی را داشت. او قرار بود از بیست وهفتمین بیست و هفتمین مد شیک خود مطمئن شود! خوش آمدید غنی!