این یک روز ارزشمند بود ، بنابراین من و بامبینو تصمیم گرفتیم یک کابینت بیمار را اجاره کنیم. بنابراین ما می رویم یکی را اجاره کنیم و آن را برای یک یوراید ببریم. درست در طول مدتی که در حال حرکت و کشیدن هستیم ، یک ماماکیتای کوچک را می بینیم که بعد از ترک مدرسه به ایستگاه اتوبوس می رود. سریع به بامبینو می گویم که سریعتر به سراغش بروید و ماشین لعنتی را پارک کنید! ما همین الان در sسکس زوری جستجوی حالت بیدمشک بودیم. قطعا ونسسا در حوصله معاشقه هم داشت. این عزیزم مطمئناً نمی خواهد سوار اتوبوس شود و ما نمی خواهیم با دست خالی به خانه برویم. بنابراین ما یکی و دیگری به توافق متقابل رسیدیم. او سوار بر اتومبیل باسن ما می شود و بامبینو می خواهد خرگوش مینیاتوری خوشمزه اش را تمرین دهد! من یک چیز را به شما می گویم ، کوبانیتا سرگرم نمی شود!