شب عروسی آلاناه بود و همسرش از حال رفت و بدون توجه به آنچه آن نوزاد سعی کرد بیدار نمی شود. او در آن لباس عروسی تنگ نگاه می کرد و کوفته های بزرگش تقریباً سکس مجبوری بیرون می آمد. او به ناودان فوق العاده خوب ، وودو ، گفت که بیاید و سعی کند او را بیدار کند. هیچ چیز کار نکرد و آن مرد هنوز در حال از دست دادن بود. آلنا گفت که وودو باید در شب عروسی خود حفاری کند و اگر شوهرش نتواند این کار را انجام دهد ، پس او باید این کار را انجام دهد. آلنا فقط وودو را در مقابل شوهر در حال مرگ از بین می برد یا او اصلاً نمی تواند این کار را انجام دهد. پس از یک تردید کوتاه ، وودو قاپ او را در مقابل شوهر بیهوش خود انجام داد. او این کوزه های غول پیکر و گوزوی مجلل را در حالی که شکاف نازش را کوبید نشان داد. او شیر دوش را به تمام صورت و سینه های بزرگ شبیه به درخواست خود می داد.