خنده دار است که چگونه وقتی که می خواستم ورزشگاه خانگی خود را کنار بگذارم ، روکسی شروع به آوردن تعدادی از سکه های کوچک برای تمرین در محل من کرد. اینگرید نیز از این قاعده مستثنی نبود. این کودک از روکسی شکایت کرد که چگونه از همه چیزهایی که او را مورد انتقاد قرار می دهند متنفر است و با خطوط ضعیف و حتی جذابیت جنسی بدتر به سراغ او می آید. روکسی به او درباره محل زندگی من گفت و اینکه چگونه می توان از این گونه سگهای جنسی که با او مانند یک تکه گوشت رفتار می کنند جلوگیری کرد. او همچنین یک جلسه آموزش خصوصی رایگان برای او برگزار کرد. وقتی اینگرید را دیدم که از پشت در می گذرد ، برنامه های آن روز به طرز چشمگیری تغییر کرد. من تمرین او را تماشا کردم و به او پیشنهاد دادم که در معرض دید تمرین کند تا در واقع متوجه شوم که چگونه ماهیچه های سینه ای او در حال تمرین عالی هستند. او اهل اروپا بود بنابراین دوبار فکر نکرد و اجازه سکس زوری از پشت داد آن کوزه های جالوت آزاد پرواز کنند. او نگران تمام مردانی بود که در بدنش در بدنش بزاق ترشح می کردند و حالا من قصد داشتم او را به عنوان چنگال من در بیاورم. بدون ماهی تابه ، در آتش.