سالهای اخیر حواست متوجه می شویم که سعدی برای مهمانی امشب آماده می شود. او داغ ترین شلوار و شلوار تیره فیلم سوپر زوری را می پوشد و آنها را روی سینه های شاد و سوراخ گرد الاغی می کشد. براد در حالی که خودش را در آینه ای که روی کت و شلوار مهمانی اش کشیده بود ، تحسین می کرد ، بالاخره ظاهر شد ، اما او همه چیز را از دست داد. بنابراین به او پیشنهاد می کند که همه چیز را برداشته و دوباره برای او قرار دهد. اما یکبار لباس ها جدا می شوند ، خاموش می مانند. سعدی برهنه ای را به طرف عثمانی می اندازد و با مکیدن چنگال قدرتمندش به سر کار می رود. بدن سادی به طرز دیوانه واری هاوت است. او خود را بر روی خروس براد قرار می دهد و دیدن گزاف گویی او بسیار عالی است. داغ ترین چیزی که وجود دارد این است که او تا حد زیادی بزرگ می شود و شروع به تکان خوردن و لرزیدن می کند و در حالی که مشغول خم شدن است ، در همه جا می چرخد. برد هر جور دیگری او را کنترل می کند و سادی نمی تواند دست از تقلب بردارد. او چندین بار می لغزد و می لرزد تا زمانی که هزینه اش تمام می شود و در نهایت براد اجازه می دهد تا تقدیر او روی صورتش برود. حالا وقت رفتن به مهمانی است.