روز دیگر با یارا تلفنی صحبت کردم. من برای ضبط به برخی از کارهای رقص قطبی نیاز داشتم. آن کودک بی سر و صدا و با یک شبکه توری مناسب برای نشان دادن وازو عظیم خود آمد. یارا آن را برای مدت کوتاهی روی تیر انداخت و خودش را گرم کرد. اما او می خواست یک نمایش متفاوت برای ما اجرا کند. یارا خودش را کاملاً مرطوب کرد ، زیرا تونی او را زیر نظر داشت. او می خواست دانگ داشته باشد ، بنابراین این مرد میله خود را در گلویش فرو کرد. یارا آن را با دیافراگم نوشید ، زیرا چهره او را سوراخ کرد. زوری خارجی او برای قدم زدن بعد از ظهر روی دیک او پرید. تونی یکی از سوراخ های دیگر را پر کرد و بار سنگینی را پشت سر او وارد کرد.