کیسی را در رختشویی دیدم که منتظر شستن برخی از لباس هایش بود. همه ماشین ها برداشته شد و این بچه بی صبرانه منتظر بود. من یک مکالمه را آغاز کردم و به او اطلاع فیلم های سوپر زوری دادم که اگر در مدتی که بار در حال تمیز کردن است مدتی را با من بگذراند از شستن لباسهایش در خانه من استقبال بیشتری می کرد. برای من 400 دلار هزینه کرد اما او موافقت کرد. شاید لباسهایش کثیف بود اما این نان کاملاً کثیف بود! او فوراً شلوار جین تنگش را زد و دقیقاً می دانست که چرا می خواهم او در خانه من لباسشویی کند. او دونگ من را تمیز کرد و اجازه داد من صدا را در طول چرخه چرخش بگذارم.