هند تابستانی و دنی ویلد در دوست دختر داغ یکس زوری پدرم
تابستان هند به نظر می رسد که دودی دارد و در حال آماده شدن برای یکس زوری یک قرار ملاقات گرم با دوست پسرش است. مشکل این است که دنی ، پسر بزرگسالش ، وارد اتاقش می شود و به او می گوید که پدر عزیزم به او زنگ زد و گفت که او برنامه های خود را با هند خراب می کند و او و دوستان کارش برای نوشیدنی بیرون می روند. اوه اوه هند به شدت لعنتی است ، و او اجازه می دهد تا آن را به دنی بشناساند ، که واقعاً برای او احساس بدی دارد. او از او بخاطر فریادش عذرخواهی می کند زیرا می داند که او مقصر نیست ، و سپس با لذت بردن از نزدیکی خود جبران می کند. رونق!