هند تابستان و بیل بیلی در اغوا کردن زوری مامان توسط یک کوگار
هند تابستان آنقدر شخص شایسته ای است که آن بچه بچه ای را انتخاب می کند که اتومبیلش در حین یک تور کراس کانتری در کنار جاده خراب شده است. او او را به خانه می برد و به او می گوید که آن مرد می تواند در محل او بماند و چیزهای اطراف محل اقامت را به عنوان پرداخت تعمیر کند ، زیرا او پول نقد ندارد. مسافر در مورد اینکه چرا رنگ قهوه کردن زوری مامان ای تیره داغ تا این حد برای یک غریبه تصادفی باز است تردید دارد ، اما وقتی او دست خود را روی ناخن او می گذارد ، به سرعت متوجه می شود! نیازی به گفتن نیست که پامگا در شکار بود و آنچه را که بدنبال آن بود کشف کرد: بزرگترین دیک برای درمان چاله دردناک و خفته او.