من این کودک زیبا Lexii را چند بار برای من نشسته ام. به نظر می رسد این دختر بچه خوب است که به محل زندگی من بی احترامی نمی کند. داشتم حاضر می شدم بروم که صدایش را با تلفن همراه شنیدم. او حرف های زیادی برای گفتن در مورد من ، جوک و خودارضایی اش داشت. من با ظاهری زیبا حرفش را قطع کردم و او همه لبخند می زد اما کمی گیج بود. به او دلداری دادم و گفتم این یک چیز عادی است. او خروس من را گرفت و گفت اجازه دهید کمی لذت ببریم زیرا من همه چیز را می دانم. او مطمئن شد که من می دانم او 18 ساله است. لکسی زیبا ترین نوک سینه های صورتی کوچک را داشت. سکسیزوریایرانی شکاف او یک مسابقه کامل بود. وقتی من دیافراگم آبدارش را با زبانم پیچ کردم ، او آن را دوست داشت ، اما وقتی دیک خود را داخل آن می انداختم ، آن را بیشتر دوست داشتم. بدنش خیلی تنگ و تمیز بود. من بیشتر او را تقدیر می کنم و او نوع دیگری از نشستن را انجام می دهد.