من یک شب درشت دیگر داشتم که دوست داشتم آن را فراموش کنم و باید مطمئن می شدم که آن قسمت از تصاویر دوربین را پاک کرده ام. جیمی آمد تا مرا بدون آشفتگی که شب قبل از آن ایجاد کرده ام بکشد و برای شروع جدید به ساحل رفت. ما فکر می کردیم مسابقات والیبال در حال انجام است ، اما یک بار که به ساحل رفتیم ، چیز زیادی در چشم نبود تا اینکه ما دیدیم JLove به سمت ما قدم می زند. باید به این معنا بود که این عزیزم یک نیمکت کنار ما نشسته است. از آنجا که والیبال یک نیم تنه بود ، ما مجبور شدیم نیم تنه JLove را بشناسیم. بزرگترین قفسه او در حال بیرون آمدن از هر قسمت از بالا بود. بیکینی او جو پوشانده بود و همه چیز را که نمی توانستیم منتقل کنیم پوشانده بود. ما از راه او عبور کردیم و یک مکالمه اساسی را آغاز کردیم. ما به دنبال یک چیز بودیم ، بنابراین س questionsالاتی را مطرح کردیم که ما را به هدف برساند. مثل همیشه می خواستیم لعنتی بکنیم JLove به طرق مختلف مشخصات را متناسب می کند. بعد از اینکه سکس زوری در مزرعه ما او را در مورد رفتارهای لنگ همسرش با او فكر كردیم ، او چند ساعت قبل از اینكه مجبور شود دخترش را بگیرد ، چند ساعت به دار آویخته بود. او به دنبال جلب توجه بود و ما نیز به دنبال کسی بودیم مانند او. بعد از اینکه او را به گهواره برگشتیم ، توجه لازم را به او کردیم. ما کارهایی انجام دادیم که باعث شد واژن او پاپ کند. او تمام توجه را دوست داشت و میله سختی را که شوهرش هیچ وقت به او نداده بود دوست داشت. او بعد از اینکه بار آبپاش در سرتاسر بدنش تخلیه شد ، بسیار بی صدا بود.