من با مونيک در نقطه پنهان کوچکمان دور شدم. آن بچه در حال دوش گرفتن بود. سوراخ او بسیار گرانبها و جذاب به نظر می رسید. به نظر می رسید او از تماشای من شاد بود زیرا با نزدیک شدن به او شروع به تفریح با خودش کرد. او زیر دوش برای فیلمبردار یک رقص تکان دهنده داغ داد و سپس متوجه شدم که چرا او خودنمایی می کند. روژ به عنوان یک درخت در آنجا خشک بود ، بنابراین می دانست که در شرف خراب شدن است. او همه روشن بود و مایل بود به هاوت برسد. روژ وارد دوش شد و همه چیز را تمیز نکرد. این مرد می خواست زمین بخورد و کثیف شود. مونیک آماده و آماده بود. در حالی که خم می شد الاغ بزرگش را روی هوا می چسباند تا به شفت دیگر ضربه بزند. آنها سرانجام بدون دوش رفتند و من الاغ او را روغن کردم. او در واقع می دانست که چگونه الاغ خود را بچرخاند ، زیرا همه چیز را به طرز عجیبی رد می کند. ممکن است به این خوبی زیر دوش بمانیم زیرا طوفان کوچکی از باران آمد و ما را خیس کرد. این احتمالاً به لغزاندن الاغ سککس زوری او کمک می کند تا وقتی که خرخر او را خوب و با ارزش کتک می زند ، لغزش کند. او خوشحال نبود تا زمانی که چهره ای پر از روباه به دست آورد که غروب هیچ مشکلی در ارائه آن نداشت.