در ایزابل در حالی که بیرون و در شهر بودم و تقریباً هیچ آروونی نداشت ، برخورد کردم. ایزابل در تلاش برای کشف شغل بود. سکسیزوری این نوزاد نیاز به برخی از گونه ها داشت و در واقع نمی خواست با او ملاقات داشته باشد تا زمانی که به او اشاره کردم که ممکن است بتوانم به او پول بدهم تا مدتی را بگذراند. خوب می توان گفت پس از ذکر چند صد دلار ، نظر او به سرعت تغییر کرد ، و قبلاً می دانستید که ما به خانه او برمی گردیم ، و مدت کوتاهی بعد از آن من یک شفاهی دریافت کردم که مدتی به خاطر خواهم سپرد. تقدیر کردن! و من تقدیر کردم ، در سراسر این کوفته های زیبا از او. خوش بگذره!