فیلم سکس زوری در باغ سرگرم کننده با فلاتیو (سامانتا نیکسون)
از سامانتا پرسیدم ساعت چند است. آن کودک با صدای ملایمی به من گفت. سامانتا به اندازه کافی مهربان به نظر می رسید ، بنابراین از او پرسیدم که چه کار می کند. بلافاصله ، من می دانستم که می توانم این موهای طلایی را که او استعداد اخیر او سکس زوری در باغ بود ، بکشم. سامانتا تازه وارد شهر شد و به دنبال همه چیز بود. من خیلی اتفاقی وصل شدم متصل به اتاق هتل این است. او می دانست وضعیتش چگونه است و می دانست چگونه نیازهای مورد نیاز خود را دریافت کند. من یک اتاق و مقداری از آن را ارائه دادم و سامانتا به من گفت که ارزش آن را دارد. من مجبور شدم یک بار به هتل بروم که یک نفر از او را ترک کردم. سامانتا شروع به پاره شدن کرد و من از بدن وحشی اش شگفت زده شدم. هرچه مقدار بیشتری لباس بپوشد ، گرمتر می شود. سامانتا قطعا خجالتی بود ، اما او بیش از حد آماده بود که به من اجازه دهد هر کاری که می خواهم انجام دهم. شکافش خیلی محکم و تمیز بود. من می دانستم که برنامه ای برای طولانی مدت ندارم. سینه های او فوق العاده به نظر می رسید ، زیرا با هر ضربه جلو و عقب می رفت. وقتی من سوراخ الاغش را باز کردم ، وقتی من سگ داغ گربه اش را نوازش می کردم ، عالی بود ، و او مشکلی نداشت که بار من را به صورتش ببرد. او کشف شگفت انگیزی بود!