سلام گرینگوها این روز ما در اردوگاه بودیم و ساندی را کمی با خود سوار کردیم. این بچه می خواست دور از شهر پذیرایی کند و طبیعت را تماشا کند ، و ما دقیقاً همین کار را کردیم. در حالی که در درختان بود کمی از طبیعت خسته شد و شروع به مکیدن من کرد. این عسل واقعا عجیب و غریب بود بنابراین سفر. پس از مدتی همه چیز کمی خسته کننده شد ، بنابراین ما همه چیز را به محل اقامت برگرداندیم. در حالی که anselmo نبود تصمیم گرفتم یک تکه ترک مرطوب sandis داشته باشم. فیلم سکس زورگیری خیلی دوست داشتنی بود! سپس به مراقبت از تجارت پرداختم و در نهایت آن بیدمشک زیبا را پاره کردم و ساندی هر دومین آن را دوست داشت!