دوست پسر الکس برای بردن او در محل کار دیر شده بود. اما این پسر هیچ وقت فراموش نمی کند که اشتباه او منجر به چه چیزی شد. جمک آن روز در مرکز خرید رفت و این بلوند مینیاتوری پر زرق و برق را زیر باران ایستاد. او که آقایی بود ، به او چتر و ماشینش را پیشنهاد کرد تا در حالی که این نوزاد منتظر بود بنشیند. پس از کمی گپ زدن ، او به حق رسید و به او یک جفت صد پیشنهاد کار شفاهی داد. الکس که در اولی نگهبانی می داد ، اما هنوز از دوست پسرش عصبانی بود ، گفت این کار را بکن و این کار را کرد. Jmac از این تمرین 4 اینچی 8 سکس زوری با خواهر اینچی ، 90 پوندی استفاده کرد. بدن کوچک او اجازه حرکت راحت در ماشین را می داد و شکاف فوق العاده محکم او همه چیز را کنترل می کرد. Jmac ارزش پول نقد خود را داشت و الکس چهره پر از تقدیر در حالی که او بود دوست پسر دلیلی دارد که هرگز دوباره دیر نکند.