الکسیس فورد و جانی سکس مجبوری قلعه در خواهران من داغ دوست
روز یادبود مبارک! الکسیس فورد این روز بزرگ را با ملاقات با دوست دخترش جشن می گیرد که از مدرسه برای پیک نیک به همراه متحدان و خانواده خود از مدرسه خارج می شود. الکسیس در حالی ظاهر می شود که برادر دوستانش جانی در حال کباب کردن همبرگر و سگ است و پدر و مادرش در فرودگاه هستند که خواهرش را می برند. آن پسر و الکسیس گذشته ای معاشقه دارند و همچنان ادامه می یابد زیرا این نوزاد با لباس های بیکینی تازه اش او را سکس مجبوری اذیت می کند و از او می خواهد لوسیون روی او بگذارد. او تصمیم می گیرد که اکنون زمان آن است که به او در خدمت او بپردازد که او می خواهد به او بدهد - دانگ سخت او در شکاف مرطوب و شکم دار او!