جولیا آن سکس زوری تو خواب و دنیس مارتی در دوست داغ همسرم
هنگام بازگشت از محل کار ، دنیس خسته در تختخواب خود سقوط می کند و وقتی شانه ضربه ای روی شانه اش احساس می کند فقط کراوات خود را شل می کند. مات و مبهوت به عقب برمی گردد تا جولیا آن را که متحد همسرش است و قرار است فردا برای ملاقات بیاید ، خیس خیس کرده و حوله ای را به تن دارد ، کشف کند. معلوم شد این بچه یک روز زودتر آمد ، خودش را رها کرد و برای شنا در استخر رفت. همه اینها خوب و سکس زوری تو خواب ارزشمند است تا زمانی که او دستش را برای دست دادن به او برساند و حوله اش را بیندازد تا یکی از زنهای بدون لباس و خمیده ظاهر شود. برای بدتر شدن او ، او کنار او می نشیند و شروع به آمدن به سمت او می کند. دنیس که متأسفانه ازدواج کرده است ، برای مقابله با او بسیار خوب عمل می کند ، اما او هیچ رقیبی ندارد. در جایی بین "نه من نمی توانم" و "اما من ازدواج کرده ام" ، دیک او به سوراخ صورت او ختم می شود و باعث می شود دنیس همه چیز "زن" را فراموش کند.