سرانجام ، پس از ارسال نامه ای به Victoriia برای تقریباً چند هفته ، موفق شدم او را متقاعد کنم که از مینه سوتا به میامی سفر کند. وقتی ویکتورییا او را از هتل برداشته بود بیکینی پوشیده بود و وقتی دیدم شخصا آن بچه را چقدر گرم است ، احساس راحتی کردم. ما در حین سکس زوری دزد رانندگی به سوار مارینا در مورد همه صحبت های فوق العاده ای صحبت کردیم ، من نیز به مافین های زیبا و فلپ های صورتی او نگاه کردم. بعد از اینکه راه افتادیم ، جماک سوراخ الاغ و سینه اش را روغن کاری کرد. ویکتورییا با تکان خوردن گازی زیبا به ما اذیت کرد و سپس جماک سوراخ صورت خود را با دانگ بزرگش پر کرد. این پسر او را در تمام قایق پیچاند و بعد از اینکه کرم جنسی خود را تخلیه کرد ، ما از آنجا خارج شدیم و او را در جزیره مینیاتوری گیر انداختیم.