هر چند وقت یکبار بیلی بیس وارد اتاقش می شد و می دید که شلوارش همه جا پرت شده است. این نوزاد تصور کرد که فقط می تواند یک نفر باشد. هم اتاقی اش ، پیتر سبز. یک روز او تصمیمی گرفت که او را وارد عمل کند. او اثری از شورت روی زمین گذاشت. یک بار که پیتر آنها را پیدا کرد ، این مرد شروع به تعقیب مسیر کرد زیرا همه آنها را بو می کرد. با این حال ، او از این واقعیت که بیلی کاملا برهنه در انتهای مسیر گفته شده بود ، بی خبر بود. هنگامی که او به پایان رسید ، او با او روبرو شد. تنها یک راه وجود داشت که او بدون این مشکل به دست می آورد. او می توانست به عمویش بخورد. از آنجا ، اوضاع به سرعت بالا رفت و خیلی زود او ناخودآگاه عکس سوپر زوری او را از دهانش خارج کرد. سرانجام ، گربه او در چندین حالت مختلف نفوذ کرده است ، قبل از اینکه او در سراسر صورت او شکسته شود.