EvaNotty به دستیار خود احتیاج داشت تا مقالات مهمی را برای امضای نامه ارسال کند. این عزیزم به اونا نیاز داشت S. A. P. بنابراین این چاب آمد تا آنها را به محل زندگی خود برساند. او مدام به بزرگترین کوبنده هایش خیره بود و او به او گفت که به صورتش نگاه کند. او آنها را امضا کرد و از او درباره پیراهن صورتی اش پرسید. او گفت که اگر پیراهن صورتی پوشیده باشد باید در مورد مردانگی خود اطمینان داشته باشد ، بنابراین می خواست ببیند وزن 10 کیلویی او چقدر بزرگ است. او شروع به احساس خروس او کرد و صورتش را در بزرگترین تکان دهنده هایش فرو کرد. او او را برهنه کرد و خود را برهنه کرد تا این مافین های عاشقانه فوق العاده را در تمام شکوه خود نشان دهد. کراواتش را کشید و صورتش را در شکافش فرو کرد. او خروسش را مکید و روی آن دستگیره پرید. در حالی که کوزه سکس زوری از پشت های سنگینش به اطراف می پرید ، روی خروس سوار می شد. او در تمام آن سنگهای بزرگ آبمیوه می خورد.