الینا و جسد نوجوان هشت ساله سن قانونی او کمی وقت داشتند تا زمانی که والدینش بعد از ظهر رفته بودند. آن دختر بچه می خواست schlong و بدجوری می خواست. او از میخ خود خواست که بیاید ، تا بتوانند زمان از دست رفته را جبران کنند. این پسر بدن ظریفش را دور انداخت مثل اینکه از هوا سبک تر باشد. شکاف نازک صورتی او باعث افزایش هیجان شد. او خروس خود را که به اندازه یکی از بازوهایش بود بیرون آورد و او دوست داشت حفره صورت خود را با آن پر کند در حالی که سرتاسر آن را لمس می کرد. این خروس پشت گلویش را هل می داد در حالی که او داخل جعبه نازک صورتی او فرو کرده بود که بزرگترین بود. او آن را گرفت و عاشق هر اینچ سکس زوری پرده زنی بود. نه تنها گلو و جعبه او پر شد ، بلکه یکی از چشم هایش از خودش خارج شد.