سیرا نیکول ، هجده ساله ، برای بازی دوستانه پینگ پنگ در محل زندگی دوستش سون لاولز به سر می برد. فقط و فقط شان می خواهد سهام را بالا ببرد و در نهایت باید سیرا را بدون لباس تماشا کند! سیرا نمی تواند بدون بازی کردن و اذیت کردن شان زندگی کند ، به طوری که بچه با خوشحالی پیشنهادش را در مورد پینگ سکس زوری دردناک پونگ بدون پوشش قبول می کند. سیرا عمداً می بازد تا بتواند شان را با بیلیبونگ های زیبا و الاغ اذیت کند! فقط ، هنگامی که شان به تمسخر بازیگوش سیرا می پردازد ، آن پسر بچه وزنی عظیم خود و ناگهان MS را شلاق می زند. نیکول یک شوک پینگ پنگ از زندگی خود دارد! او تصور نمی کرد که دوستش یک ناهنجاری بزرگ دارد! بازی های سیرا به پایان رسیده است-او نمی تواند انتظار داشته باشد که خروس را در داخل و اطراف گلو پیش از کشیدن آن بین فلپ های صورتی رنگ آبدار خود بچرخاند!